سالیان سال است که لابیهای صهیونیستی و آمریکای با استفاده از کمپانیهای سینمایی و سریال سازی تمام توان و تمرکز خود را صرف اشاعه اهداف استعماری خود گذاشته تا از این طریق بتوانند منویات شوم و پلیدشان را نرم و به قولی زیرپوستی در سرتاسر جهان گسترده و منتشر کنند. روشی که نشان داد صنعت - هنر سینما و سریال سازی دارای چنان ظرفیت مهم و بیهمتایی ست که میتواند بهسادگی تمام و با کلیک چند دکمه سریعتر از شلیک یک گلوله از غربیترین نقطه دنیا به شرقیترین محل، سوژه را مقهور و مبهوت خود کند. ظرفیتی که هرگاه در داخل کشور بهدرستی به کار گرفته شد نتایج بسیار مطلوب و خیرهکننده به ارمغان آورد اما درنهایت تأسف چند سالی است که سینمای ایران با این ظرفیت مهم و قابلتوجه بهجای اهداف مهم و استفاده از توانمندیهایش بدل به یک سرگرمی صرف و نازلشده است تا جایی که بسیاری از مردم تنها برای خوشگذارنی لحظهی بلیت خریده و بیتردید هر آنچه در سالن سینما رخ میدهد دوام و قوامش تا درب خروجی همان سالن بیشتر نبوده و تمام این کمکاریها در حالی ست که همچنان در ینگهدنیا سرویسهای اطلاعاتی هموغم خود را تماماً برای تولید آثار هنری و برای رسیدن به اهداف خود گذاشتهاند؛ و در این وانفسا سینمای ایران روزبهروز وضعیت وخیمتری را به خود دیده بهطوریکه کار از مفاهیم استراتژیک که هیچ از محتوا ساده و سالم نیز گذشته و اراجیفی تحت عناوین و ژانرهای طنز سخیف و مسخره خلاصهشده و بدتر از آن مدیران سینمایی میباشند که هرروز و به بهانه فروش و جذب مخاطبان بسیار بر خود بالیده و این شرایط پوچ و تهی را بخشی از افتخارات عملکرد دوران مدیریتی خود میدانند و با تمام توان آن را جار میزنند.
اما همانطور که بیان شد اوضاع سینما بهصورت روزانه در حال وخیمتر شدن است تا جایی یک رسانه مهم واصلی کشور باافتخار خبر آغاز فیلمبرداری فیلمی با عنوان «خرها آدم نمیشوند» را تیتر اصلی خودکرده چنانکه گویی قرار است شاهکار سینمای ایران ساخته و تولید شود درحالیکه ناگفته از نام و عنوان این فیلم هویداست که قرار است چه فیلمی با چه مضمونی ساخته و قطعاً با درایت نداشته برخی از مدیران مربوطه رنگ اکران به خود ببیند.
اما سؤال اساسی اینجاست که فیلم «خرها آدم نمیشوند» قرار است کدام مأموریت و کدام بخش از ظرفیت مهم و غنی کشور را عهدهدار باشد؟ آیا آن مدیری که مجوز فیلمنامه و پروانه ساخت چنین فیلمی را صادر کرده میتواند به این سؤال پاسخ دهد که لزوم تولید چنین آثاری جز به سخره گرفته شدن سینما ایران آنهم در شرایطی که بهراحتی آثار در آن سوری مرزها نیز دیده میشوند خروجی دیگری هم خواهد داشت؟
تمام این اوضاع پوچ و تهی سینمای ایران در حالی ست که کمپانیهای معتبر آمریکایی که همگی در خدمت لابیهای صهیونیستی قرار دارند حتی حاضر نیستند از یک فریم از آثارشان بهسادگی بگذرند کل فیلم و جریان سازی آثار سینماییشان که دیگر هیچ، اما مدیران سینمایی کشورمان بهسادگی تمام نهتنها از یک فیلم که از ظرفیتهای مهم سینمای ایران بهراحتی گذشته و اغلب منافع شخصی را اولی بر منافع نظام و کشور برشمرده.
بیتردید با این دستفرمان و سیاستهای قابلتأمل برخی از مدیران سینمایی، سینمای ایران روزبهروز به قهقرا رفته و این ظرفیت مهم که میتوانست یکی از موتورهای محرک انقلاب و کشور باشد بهسادگی ناکارآمد و نامطلوب شده و طبعاً هیچ عایدی را نصیب کشور و مردم نخواهد کرد.
ارسال نظر